تشخیص اینکه نیاز به داشتن دوستان جزو نیازهای ضروری زندگی انسانها نیست، شاید بتواند به ما کمک کند تا در تنهایی حس و حال بهتری داشته باشیم و زندگی موفقیتآمیزتری را تجربه کنیم.
مطمئناً تعاملات اجتماعی مهم هستند و ما برای انجام بسیاری از کارهای روزمره به کمک و همکاری دیگران نیازمندیم.
در سادهترین حالت وقتی به سوپرمارکت مراجعه میکنیم، نیاز داریم که با فروشندگان آنجا ارتباط برقرار کرده و برای خرید مایحتاج خودمان از آنها کمک بگیریم.
همچنین در محل کارمان نیاز داریم تا با رئیس و همکارانمان ارتباطات نزدیک داشته باشیم تا بتوانیم از این طریق وظایف خودمان را به بهترین شکل ممکن به انجام برسانیم.
در موقعیتهای متعدد دیگری هم نیاز به برقراری ارتباطات با افراد داریم تا کارمان به درستی انجام شود و به اهدافمان دست یابیم.
از همان کودکی به ما گفته شده انسان برای زندگی نیاز به برقراری ارتباطات اجتماعی دارد، نیاز به اینکه با همنوعان خود همکاری و همراهی کند، در غیر این صورت مشکلات زیادی برایش پیش خواهد آمد.
البته که سایر حیوانات هم در برخی زمینهها با هم همکاری و تعامل دارند تا بتوانند به صورت گروهی کارهایی را انجام دهند و از این طریق زندگی خود را حفظ کنند.
این همکاری و تعامل در میان انسانها متفاوتتر است و به شکل تکاملیافتهتری انجام میشود. در واقع به خاطر همین هم هست که به انسان عنوان حیوان اجتماعی داده شده است.
ما برای ادامه زندگی به ارتباطات و همکاری با دیگران نیازمندیم ولی سطح مورد نیاز برای این ارتباطات و تعاملات با آنچه در ذهن ما شکل گرفته، متفاوت است.
تعاملاتی که برای ادامه زندگی هر فردی ضروری هستند، در پایینترین سطح روابط انسانی برآورده خواهند شد و شاید نیازی به برقراری روابط عمیق و دوستانه برای بسیاری از آنها وجود نداشته باشد.
البته که داشتن ارتباطات قوی و عمیق با سایرین ممکن است در موقعیتهای مختلف برای ما و آنها مفید بوده و مزایایی به همراه داشته باشد ولی برای ادامه زندگی و داشتن یک زندگی لذتبخش ضروری نیستند.
در واقع نیاز به داشتن دوستان یک نیاز حیاتی و قطعی در انسانها نیست.
همانطور که اشاره شد، نامیدن انسان به عنوان حیوان اجتماعی باعث به وجود آمدن چنین انتظاراتی شده و این فکر در ذهن افراد شکل گرفته که بدون داشتن دوستان خوب و صمیمی قادر به ادامه حیات نخواهند بود؛ در حالی که چنین نیاز ضروری در انسانها وجود ندارد و بیشتر آن ساخته و پرداخته ذهن خود ما انسانهاست.
بر این اساس داشتن روابط صمیمانه و نزدیک با دیگران برای حیوان اجتماعی ضروری و حیاتی نیست.
البته این موضوع که داشتن دوستان متعدد، صمیمی و نزدیک منافع و مزایای بسیاری برای برخی از افراد میتواند به همراه داشته باشد، قابل انکار نیست.
در واقع انسانها با داشتن تواناییهای اولیه برقراری ارتباط خواهند توانست کلیه مزایای یک زندگی اجتماعی و زیست به عنوان یک موجود اجتماعی را کسب کنند و این موضوع منافاتی با نداشتن دوستان متعدد صمیمی و نزدیک ندارد.
بر این اساس داشتن تعداد کمی از دوستان صمیمی و نزدیک، نباید باعث کاهش اعتماد به نفس و یا احساس عدم شایستگی در ما شود.
در صورتی که با داشتن همان تعداد اندک دوستان بتوانیم با سطوح اولیه ارتباطات اجتماعی نیازهای خودمان را برطرف کنیم، هیچ کمبودی از نظر میزان شادی و رضایت در زندگی احساس نخواهیم کرد.
در واقع آنچه بیشتر از داشتن دوستان صمیمی باعث شادی و خوشحالی ما میشود، درک این موضوع هست که ما شایستگی و توانایی برآورده کردن نیازهای زندگی خودمان را داریم و میتوانیم به بهترین شکل ممکن به این هدف دست یابیم.
البته کمک به دیگران در تأمین نیازهای زندگیشان و همچنین دستیابی به اهدافشان این احساس رضایت و خوشحالی را در ما چندین برابر خواهد کرد.
به هر حال انسانها علایق و ترجیحات متفاوتی دارند و هیچ سبک زندگی منحصربهفردی برای همه افراد بهترین سبک زندگی نخواهد بود.
بعضیها دوست دارند پیوسته در تعامل و ارتباط با سایرین باشند و دوستیهای عمیق با اشخاص متعدد برقرار کنند. مسلماً این گروه با چنین رفتارها و رویکردهایی به زندگی شادتر و رضایتبخشتری دست خواهند یافت و لحظات بهتری را در زندگیشان تجربه خواهند کرد.
از طرفی افراد دیگری هم هستند که ترجیح میدهند با تعداد محدودتری از اشخاص مراوده داشته باشند و دوستان صمیمی کمتری در اطرافشان باشد. چنین کسانی بیشترین لذت را از تنهایی و انجام کارهای انفرادی خواهند برد.
کمبود دوستان صمیمی نباید برای این دسته از افراد دلیلی برای اعتماد به نفس پایین و یا شادی کمتر باشد. تأمین نیازهای شخصی با کمترین ارتباطات اجتماعی برای این افراد میتواند منجر به داشتن بهترین زندگی و کسب بزرگترین موفقیتها شود.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
طرز نگاه به شکستها و موفقیتها از جمله عوامل افسردگی