نقطه صفر لذت شما کجاست؟
چگونه تجربیات خودتان را ارزیابی میکنید؟
آیا تا به حال گرفتار نفرین انتظارات بالا شدهاید؟
ما وقتی که تجربه جدیدی داریم، آن را بر اساس مقایسه مورد قضاوت قرار میدهیم و هر چقدر که تفاوت ایجاد شده در آن مقایسه بزرگتر باشد، میزان نارضایتی ما هم افزایش خواهد یافت.
بری شوارتز در کتاب The Paradox of Choice این مقایسهها را که برای ارزیابی تجربیاتمان به کار میگیریم به چهار دسته تقسیم میکند:
- مقایسه تجربه با آنچه امید داشتیم باشد.
- مقایسه تجربه با آنچه انتظار داشتیم باشد.
- مقایسه تجربه با تجربیات دیگری که اخیراً داشتهایم.
- مقایسه تجربه با تجربیاتی که دیگران داشتهاند.
هر کدام از این مقایسهها که تفاوت بزرگتری را در ذهن ما به وجود آورد، تأثیر بزرگتر و بیشتری بر میزان رضایت یا نارضایتی ما از یک تجربه خواهد داشت.
از طرفی انجام این قسم مقایسهها باعث میشود تا ارزیابی ما نسبی باشد و در نتیجه کیفیت آن بر این اساس کاهش یا افزایش پیدا کند.
امروزه به نظر میرسد با افزایش امکانات و پیشرفت تکنولوژی، فاصله بین مقایسههای انجام شده روندی صعودی داشته و از این رو میزان نارضایتی ما هم در حال افزایش است.
در واقع ما توجه چندانی به اصل تجربه نداریم، بلکه چنین مقایسههایی نقش اصلی را در میزان رضایت ما از یک تجربه بازی میکنند.
با ارتقای هرچه بیشتر شرایط اجتماعی، افزایش کیفیت کالاهای موجود در بازار و بهبود تجربیات اطرافیان ما، سطح مبنای ما هم به صورت خودکار افزایش مییابد. این سطح مبنا همان نقطه صفر لذت ماست.
به این معنی که هر چه ارزیابی ما از تجربیات خودمان از این سطح بالاتر باشد، میزان لذت و دلخوشی ما هم افزایش خواهد یافت و هر چقدر که پایینتر باشد، میزان نارضایتی و ناراحتی ما هم افزایش خواهد یافت.
در واقع پیشرفت و تکنولوژی و افزایش رفاه در سطح جامعه و در میان اطرافیان ما، در حال افزایش سطح لذت صفر ما هستند و با این روند ما هر روز نیاز به تجربیات سطح بالاتری داریم تا همان لذت و دلخوشی قبلی را به دست آوریم.
با این روند به مرور میزان هزینهها و تلاشهای ما برای به دست آوردن تجارب بهتر افزایش مییابد و زندگی ما بهتر میشود ولی در نهایت میزان لذت و رضایت ما از تجربیات افزایش چندانی پیدا نمیکند.
به نظر میرسد بهترین و تأثیرگذارترین کار برای غلبه بر این مشکل تنظیم سطح لذت صفر خودمان در سطحی متعادل و نه خیلی بالاست که شاید با مدیریت مقایساتی که روزانه در خصوص تجربیات خودمان انجام میدهیم، بشود به چنین هدفی دست یافت.
ما هرچقدر مبنا و معیار خودمان را برای ارزیابی تجربیات روزانه، بهتر مدیریت کنیم و با آگاهی بیشتری در این خصوص تصمیم بگیریم، مدیریت بهتر و بیشتری بر سطح انتظارات و میزان رضایت خودمان از تجربیات خواهیم داشت.
البته لزوماً نیازی نیست که ما تجربیاتمان را با پایینترین سطح تجربیات موجود در ذهن خودمان مقایسه کنیم ولی تصمیمگیری در این خصوص در میزان رضایت ما از زندگی تأثیر بسیاری خواهد داشت.
پیشنها میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب ریر را هم بخوانید:
تطبیق پذیری عامل بزرگ ناامیدی و یأس در زندگی
با روزی ۳۵۰۰۰ تصمیم چگونه میتوان بهترین تصمیم گیری ها را داشت؟
1 دیدگاه