مهم‌ترین اصل در غلبه بر حالات بد روحی

یکی از اصول مهم در کنترل هر فرایندی، آشنایی و تسلط بر آن است. در واقع اگر نتوان متغیری را به درستی مورد شناسایی قرار داد، طبیعتاً امکان کنترل آن نیز وجود نخواهد داشت.

در خصوص کنترل و غلبه بر حالات بد روحی هم نیاز هست که ما در ابتدای راه تسلط و آشنایی کافی به این حالات داشته باشیم.

اولین و اصلی‌ترین گام در این مسیر همان خودآگاهی یا توجه دائم به حالات درونی خودمان است.

جان مه‌یر خودآگاهی را به معنای آگاه بودن از حالات روانی خود و نیز تفکر درباره آن حالات می‌داند. خودآگاهی می‌تواند توجهی غیر واکنشی و به دور از قضاوت درباره حالات درونی باشد.

هرچند میان آگاه بودن از احساسات درونی و اقدام برای تغییر آنها تمایزی منطقی وجود دارد، اما مه‌یر معتقد است که معمولاً در تمام موارد عملی، این دو وجه به همراه یکدیگر حرکت می‌کنند. به این معنا که تشخیص یک حالت روانی خطا، به معنای تمایل به خارج شدن از آن حالت است، هرچند این شناخت از تلاش‌های ما برای اجتناب از عمل بر اساس تکانه هیجانی متمایز است.

خودآگاهی بر احساسات تند و قدرتمند، تأثیر فراوانی دارد.

درک این مطلب که «احساسی که دارم خشم است»، احساس آزادی بیشتری به انسان می‌دهد، زیرا نه تنها به او یادآور می‌شود که بر اساس آن خشم عمل نکند، بلکه همچنین به او امکان می‌دهد تا برای رها کردن آن تلاش کند.

مه‌یر افراد را بر اساس توجه به احساسات و کنار آمدن با آنها به سه دسته تقسیم می‌کند:

۱. خودآگاه

این دسته از افراد نسبت به حالات درونی خودآگاهی کافی داشته و نسبت به زندگی عاطفی خود حساس‌اند. این آگاهی نسبت به احساسات شخصی ممکن است دیگر ویژگی‌های شخصیتی آنان را نیز تقویت کند.

این افراد مستقل‌اند و حدود خود را به روشنی می‌شناسند و از سلامت روانی خوبی برخوردار هستند و مایل‌اند نگرشی مثبت به زندگی داشته باشند. همچنین وقتی به حالت روحی بدی دچار شوند، درباره آن خیال‌پردازی نمی‌کنند و اسیر آن نمی‌شوند و می‌توانند به سرعت خود را از آن خارج کنند.

در نهایت اینکه آگاهی آنان به کنترل هیجان‌هایشان کمک می‌کند.

۲. مغروق (Engulfed)

این افراد معمولاً احساس می‌کنند که در جنگ احساسات خود اسیر شده‌اند و از چنگال آنها گریزی ندارند گویی حالت روحی بر آنان حاکم شده است.

این دسته از افراد ناپایدارند و نسبت به احساسات خود چندان هشیار نیستند و به جای آنکه دورنمایی از آنها در ذهن داشته باشند، در آنها غرق شده‌اند.

در نتیجه، برای فرار از چنگال حالات بد، چندان تلاش به خرج نمی‌دهند زیرا احساس می‌کنند هیچ کنترلی بر زندگی عاطفی خود ندارند.

آنان معمولاً احساس می‌کنند مغلوب شده‌اند و هیجان‌هایشان از کنترل خارج شده است.

۳. پذیرا

در حالی که این افراد معمولاً نسبت به احساسات خود آگاهی دارند، مایل‌اند آن حالات را بپذیرند و از این رو برای تغییر دادن آن تلاش نمی‌کنند.

با توجه به این سه دسته، افراد دسته اول بهترین عملکرد را در غلبه بر حالات روحی خواهند داشت به همین دلیل دانیل گلمن معتقد است خودآگاهی عاطفی، مهم‌ترین اصل در غلبه بر حالات بد روحی و دور کردن آن از خود است.

منبع این یادداشت

 

عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معیارهایی برای سنجش هوش هیجانی و هوشبهر خودتان

تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت افراد

دو ذهن حاکم بر رفتارهای آدمی و نحوه تعامل آنها با یکدیگر

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *