روزبهروز دنیای تکنولوژی بزرگتر و پیچیدهتر میشود و حجم محتوای مفید و کاربردی در دسترس عموم هم بیشتر میشود اما متناسب با افزایش حجم محتوای در دسترس و بهبود کیفیت آن، میزان تخصص افراد نهتنها افزایش نمییابد بلکه به نظر میرسد، عمق یادگیریها و اثربخشی آنها کمتر میشود.
به این معنی که اگر در گذشته تعداد مشخصی از افراد در پی یادگیری مطلبی از طریق مطالعه و تحقیق بودند و این مطالعات و تحقیقات به خروجی مشخص و ارزشمندی منجر میشد، اکنون همان تعداد افراد شاید زمان بیشتری را هم صرف مطالعه و مصرف محتوا کنند ولی خروجی مشهود و قابلتوجهی ندارند.
قبلاً با مطالعه یک کتاب صدصفحهای مطالب زیادی میآموختیم و برایمان مفید بود ولی امروزه شاید هرروز بهاندازه یک کتاب صدصفحهای در فضای وب مصرف محتوا داشته باشیم ولی هیچ خروجی و آموخته قابلمقایسهای با خروجی و آموختههای حاصل از مطالعه یک کتاب صدصفحهای در گذشته نداریم.
پیشرفتهای تکنولوژیک، گسترش فضای وب و امکانات آن در میان مردمان کره زمین شتاب چشمگیری یافته ولی بازدهی افرادی که از امکانات آن استفاده میکنند، به همان نسبت افزایش نیافته و شاید در مجموع کاهش هم یافته باشد.
این اتفاق برخلاف انتظار است و اصولاً باید با افزایش امکانات بازدهی هم افزایش چشمگیری داشته باشد. پس دلیل این اتفاق چیست؟
اصولاً ما وقتی محتوایی مصرف میکنیم، باید زمانی هم برای هضم و جذب محتوا صرف شود.
مصرف محتوا میتواند از طریق مطالعه مقاله یا کتاب، مشاهده فیلم یا کلیپ و یا گوش دادن به یک فایل صوتی باشد.
بعدازآن برای آن که این مطالب در ذهن ما رسوب کنند، کاملاً درک و فهمیده شوند تا قابلاستفاده باشند، لازم هست مغز به آنها بیندیشد، با آنها کلنجار برود، آنها را زیرورو کند و کامل درکشان کند تا درنهایت بتواند به کار گیرد.
اما این روزها ما زمانی برای این کار اختصاص نمیدهیم و عملاً این مرحله اتفاق نمیافتد.
قبلاً موقع پیادهروی، رانندگی یا هنگامیکه سوار تاکسی، اتوبوس یا مترو بودیم، فرصتی برای تفکر و توجه کردن به ذهنیات و آموختههایمان داشتیم و در این بازههای زمانی نتایج مطالعاتمان را با تفکرات و مشاهداتمان انطباق میدادیم ولی امروزه در هرکدام از این موقعیتها یا مشغول گوش دادن به پادکست و کتاب صوتی هستیم و یا سرمان در گوشی است تا مطلبی را بخوانیم و کلیپی را ببینیم.
قبلاً شبها در رختخواب فرصتی برای فکر کردن به کارهایی که در طول روز انجام دادهایم و مطالبی که آموختهایم وجود داشت ولی اکنون تا آخرین لحظه قبل از بسته شدن چشمانمان مشغول کنترل محتوای مفید و غیرمفید دیگران در شبکههای اجتماعی هستیم.
قبلاً در جمعهای دوستانه از مطالعات، آموختهها و مشاهداتمان برای دیگران تعریف میکردیم و با آنان تبادلنظر میکردیم ولی امروزه در مهمانیها و جمعهای دوستانه هم با گوشی تلفن همراهمان مشغولیم.
این سبک زندگی و این حد از افراط در مصرف محتوا، بیش از اینکه باعث عمیق شدن آموختهها و دانستههای ما شود، بلکه به نسبت میزان محتوای مصرفی و زمان صرف شده، درک سطحیتر و افزایش سواد و آگاهی کمتری را به همراه دارد.
بهتر است در این دنیای شلوغ و پرهیاهو فرصتهایی را هم برای خلوت کردن با خودمان و اندیشیدن به آموختههایمان کنار بگذاریم.
شاید بتوان این اتفاق را با مطالعه کتاب کاغذی به دور از فضای دیجیتال و بدون اتصال به اینترنت، بهتر تجربه کرد و عمق بیشتری به یادگیریها داد.
پینوشت: از دلایل مهم دیگر این مشکل، عدم تمرکز حجم محتوای مصرفی در طول روز بر موضوعات و مباحث مشخص است که شاید در آینده یادداشتی در مورد آن منتشر کردم.
شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم مطالعه کنید:
دنیایی پر از محتوای آموزشی در دسترس و انسانهای نیازمند آموزش