مباحثه های ناتمام و اصرار بی‌حاصل برای اتمام آن‌ها

اخیراً دو نفر از همکارانم بر سر یک موضوع به اختلاف‌نظر رسیده‌اند و از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای ادامه بحث‌وجدلشان استفاده می‌کنند. بعضی وقت‌ها که در کنارشان می‌نشینم و به حرف‌هایشان گوش می‌دهم به نظرم می‌رسد حرف‌هایی که گفته می‌شود از دیدگاه هرکدام از طرفین گوینده درست و منطقی هستند و گاها ادعاهایشان را از منابع مختلفی نقل می‌کنند که شاید معتبر هم باشند.

اما ایراد کار کجاست؟ چرا بعد از چندین و چند ساعت بحث به نتیجه مشخص و نقطه مشترک نمی‌توانند برسند؟

من چند مورد از موضوعات مشابه را که همواره در میان افراد باعث به وجود آمدن چنین مباحثه‌های طولانی و بی‌نتیجه‌ای می‌شود، در ادامه برایتان نقل می‌کنم:

  • تجرد خوب است یا تأهل؟
  • ماشین ایرانی خوب است یا ماشین خارجی؟
  • مطالعه کاغذی خوب است یا مطالعه کتاب الکترونیک؟
  • مطالعه کتاب خوب است یا گوش دادن به نسخه صوتی کتاب؟
  • کارمندی خوب است یا کارآفرینی؟
  • بچه‌دار شدن خوب است یا بچه‌دار نشدن؟
  • تک‌فرزندی خوب است یا چند فرزندی؟

لیست این سؤالات را می‌توان به همین شیوه تا چند صد سؤال و ابهام ادامه داد.

البته شاید بسیاری از مخاطبان این متن هم پاسخ‌های مطلقی برای هرکدام از سؤالات بالا به همراه دلایل و شواهد مستند و معتبر داشته باشند؛ اما موضوع این است که هرکدام از ما با توجه به شرایط و ارزش‌ها و مدل ذهنی خودمان، یکی از گزینه‌ها را ترجیح می‌دهیم.

برای مثال فردی که به هر دلیل علاقه به تأهل دارد و این کار را درست می‌داند، مدام به دنبال مطالب و سخنانی در تأیید اعتقاد خود است. برای مثال اگر همان فرد کتابی را در یک کتاب‌فروشی با عنوان «۱۰۰۱ فایده متأهل بودن» ببیند، حتی اگر آن کتاب را نخریده و مطالعه نکند، حتماً یک‌بار به دست گرفته و ورق خواهد زد و چند جمله‌ای از آن را خواهد خواند و با لذتی سرشار، از درستی اعتقاد و طرز تفکر خود لذت خواهد برد و این اتفاق را به‌عنوان سندی مبنی بر تأیید اعتقاداتش به ذهن خواهد سپرد و جزو دلایل غیرقابل‌تردیدش در مباحثات آینده استفاده خواهد کرد.

البته ته دلش هم خواهد گفت: «ای‌کاش این کتاب همون روز که با فلانی در مورد ازدواج کردن و ازدواج نکردن بحث می‌کردیم، همراهم بود تا بهش ثابت می‌کردم کی راست می‌گه.»

اگر همین فرد روزی کتابی با عنوان «دو هزار فایده مجرد بودن» ببیند، به‌احتمال‌زیاد سرش را به نشانه تأسف تکان خواهد داد و از اینکه بازار پر از کتاب‌های زرد شده است، ناراحت شده و از کنار کتاب عبور کرده و بلافاصله این اتفاق را فراموش خواهد کرد.

این نوع رویدادها همواره در ذهن و فکر ما رخ می‌دهند و ما پیوسته در حال جمع‌آوری سند و مدرک در تأیید اعتقادات، ترجیحات و علایق شخصی خودمان هستیم و در مقابل تمامی مشاهدات در باب نقض آن‌ها را نادیده می‌گیریم و به‌راحتی فراموش می‌کنیم.

باوجوداین خطای بزرگ ذهنی که بر فکر انسان حاکم است، این نوع بحث‌ها را پایانی نیست؛ اما اگر فرد اراده‌ای جدی برای اصلاح تفکرات و اعتقادات خود داشته باشد، این خطا را به میزان زیادی می‌تواند از ذهن خود حذف کند.

یکی از مهم‌ترین روش‌ها و راه‌حل‌ها برای مقابله با این خطای ذهنی، مطالعه متون قابل‌اتکا و معتبری است که در نقض و مخالفت با مواضع ما باشند.

به‌عنوان‌مثال درصورتی‌که موضع سیاسی خاصی داریم، صرفاً اخبار و تحلیل‌های خبرگزاری‌ها و نویسندگان طرفدار آن دیدگاه خاص را نخوانیم، بلکه سعی کنیم همواره با دیدگاه‌ها و نظرات طرف مقابل هم آشنایی کافی داشته باشیم و پیوسته نظرات و سخنان هر دو طرف را پیگیری کنیم. در این صورت این خطا در ذهن و فکر ما خیلی کمتر خواهد شد.

از طرفی نباید به دنبال پاسخی مطلق برای هر سؤال و ابهامی باشیم. بلکه بسیاری از اوقات ممکن است حالتی که برای ما بهترین و ایده‌آل‌ترین حالت است برای فردی دیگر در شرایط و اوضاع متفاوت‌تر، حالتی نامناسب و غیرایده‌آل باشد.

 

شاید دوست داشته باشید این مطالب را  هم بخوانید:

خطر غفلت از اتاق‌های تاریک وجودمان

حضور در میانه مانعی برای رشد و ترقی افراد

لطفاً محتوای تولیدی خودتان را نفروشید!

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *