طرز نگاه شما به شکستها و موفقیتهایتان در زندگی چگونه است؟ آنها را چگونه مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهید و عوامل آنها عموماً معطوف به خودتان هست یا دیگران؟
طرز نگاه ما به شکستها و موفقیتهایمان در زندگی تأثیر زیادی بر روحیات ما دارد.
بری شوارتز در کتاب The Paradox of Choice طرز نگاه به علل شکستها و پیروزیها را از سه جنبه مورد بررسی قرار میدهد:
- عمومی یا خاص
- مزمن یا گذرا
- شخصی یا همگانی
وقتی ما شکستی را در زندگی متحمل میشویم، نحوه نگاه ما به عامل آن شکست میتواند بر اساس هر کدام از این گزینهها دستهبندی شود.
برای مثال فرض کنید هدفگذاری فردی که به عنوان صاحب یک کسب و کار کوچک دستیابی به میزان مشخصی از فروش در یک مدت زمان خاص بوده است، محقق نشده و وی در این مسیر شکست خورده و در دستیابی به هدف خود ناکام مانده است.
حال بر اساس دستهبندیهای بالا، دلایل متعدد این شکست را مورد بررسی قرار میدهیم.
عمومی: من توانایی و مهارت کافی در کار فروش ندارم و در هر کسب و کار دیگری هم که وارد شوم، در بخش فروش دچار مشکل خواهم شد.
خاص: من در مورد محصول اطلاعات کافی نداشتم و این موضوع باعث شد نتوانم ارتباطات اثربخشی با مشتریان برقرار کنم و در نتیجه نتوانستم به هدفم دست پیدا کنم.
مزمن: من از ابتدا متوجه این موضوع بودم که استعداد کافی در زمینه راهاندازی کسب و کار و مدیریت درست امور مربوط به آن ندارم و تلاشم بی فایده است.
گذرا: با توجه به دغدغههای فکری و مشکلاتی که در چند ماه اخیر داشتم، نتوانستم به درستی بر کارها متمرکز شوم و به همین خاطر چنین مشکلی برایم پیش آمد.
شخصی: همه چیز مستعد رسیدن به هدف بود و این من بودم که نتوانستم به هدفم دست پیدا کنم.
همگانی: با توجه به اینکه سایر مشاغل و کسب و کارها هم در دستیابی به اهداف فروش خود دچار مشکل شدهاند، بنابراین مشکلات بازار هم در این خصوص دخیل بوده است.
این سبک برخوردها در خصوص پیروزیها و موفقیتها هم وجود دارد.
بر این اساس دستهبندی نحوه برخورد با شکستها و پیروزیها به صورت یک طیف درمیآید.
یک سر طیف در نظر گرفتن دلایل به صورت عمومی، مزمن و شخصی و سر دیگر طیف در نظر گرفتن دلایل به صورت خاص، گذرا و همگانی است.
هر فردی با توجه به دستهبندی دلایل شکست یا موفقیت خود در نقطهای از این طیف قرار میگیرد و بر اساس نقطهای که در آن قرار گرفته در دسته مثبت اندیش یا منفی اندیش طبقهبندی میشود.
در نتیجه بر اساس اینکه فرد چه مقدار در سمت منفی اندیشی قرار گرفته باشد، مستعد افسردگی و عوارض ناشی از آن بعد از هر شکست خواهد بود.
افراد مثبت اندیش معمولاً دلایل موفقیتهای خود را نزدیک به حالات خاص، مزمن و شخصی در نظر میگیرند.
این افراد همچنین دلایل شکستهایشان را متمایل به حالات عمومی، گذرا و همگانی در نظر میگیرند.
افراد منفی اندیش هم حالتی برعکس حالت افراد مثبت اندیش دارند.
البته همانطور که اشاره شد، نمیتوان این موارد را به صورت مطلق در نظر گرفت، بلکه این حالتها همگی نسبی بوده و هر کسی در هنگام قضاوت در مورد دلایل شکستها و موفقیتها در نقطهای میان دو سر طیف قرار خواهد گرفت.
از این رو کاری که ما میتوانیم انجام دهیم، تلاش در جهت دلیل تراشی برای موفقیتها و شکستها بر اساس موارد گفته شده و داشتن تمایل بیشتر به سمت طیف افراد مثبت اندیش است تا میزان افسردگی و ناخوشایندی را در زندگیمان تا حد امکان کاهش دهیم.
البته در خصوص دلایل این اتفاق هم میتوان گزارههای مختلفی مطرح کرد.
از جمله اینکه وقتی افراد منفی اندیش دلیل شکست خودشان را مزمن در نظر میگیرند، انتظار دارند که این شکستها و ناکامیها ادامه داشته باشند و معتقدند کار چندانی از دستشان برنمیآید.
یا وقتی دلیل شکست خودشان را شخصی تلقی میکنند، میزان زیادی از اعتماد به نفسشان را از دست خواهند داد و در نهایت سرخوردگی و ناراحتی بیشتری دامنگیرشان خواهد شد.
با چنین استدلالهایی میتوان دلایل و عوامل بروز افسردگیهای ناشی از این نوع نگاهها به شکستها و موفقیتها را متوجه شد.
از این رو بهتر است که حساسیت بیشتر و نگاه دقیقتری به دلایل شکستها و موفقیتهایمان در زندگی داشته باشیم و در این خصوص رویکرد آگاهانهتری در پیش بگیریم.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
اولین دلیل شما برای انجام کارهایتان چیست؟
سلام و عرض ادب
انسان باید مسئولیت تمام کارهای خود را قبول کند وگرنه دچار افسردگی خواهد شد.تجربه شخصی من در این زمینه باعث تا برای انجام هر کاری تمام جوانب آن را درنظر بگیرم تا دیگران و زمین وزمان را مقصر ندانم.
خوشحالم دوباره از مطالب مفیدتون استفاده می کنم.
سلام سجاد عزیز،
خوشحالم که به اینجا سر میزنی،
کاملا با لزوم پذیرش مسئولیت همه کارهایی که انجام میدهیم، موافقم.
اما به نظرم اون چیزی که بری شوارتز به اون اشاره میکنه، لزوم حاکم بودن واقعبینی به افکار و اندیشههای ما هستش.
یعنی اینکه نباید در متهم کردن خودمون در هر کاری زیاده روی و افراط کنیم.
بلکه در ریشهیابی مشکلات و حوادث رخ داده بهتره عملکرد درست و واقعبینانهای داشته باشیم.
موفق باشی.