شروع کسب و کار با طرح زدن بر بوم نقاشی

دشوارترین مرحله برای انجام هر کاری، به‌خصوص کارهای بزرگ و تأثیرگذار معمولاً مرحله اول و شروع کردن آن کار است که سختی‌های خاص خود را دارد.

هرچقدر که فرد وسواس ذهنی و فکری بیشتری داشته باشد، این شروع دشوارتر و موانع پیش رویش بیشتر خواهد بود.

در خصوص شروع کسب و کار این دشواری‌ها و محافظه‌کاری‌ها چندین برابر می‌شوند و ملاحظاتش افزون‌تر.

از جستجو برای یافتن بهترین بازار و بهترین شرایط کاری تا یافتن علایق و استعدادهای فردی. یافتن پررونق‌ترین صنعت برای شروع کسب و کار و گمانه‌زنی در خصوص آینده آن و شرایط حال حاضر موجود، همگی موانع ذهنی ما در شروع انجام یک کار جدید هستند.

به نظرم شروع کسب و کار دقیقاً همچون شروع به ترسیم طرح و نقش بر روی بوم سفید است. در آن هنگام اگر هنرمند وسواس داشته باشد، ناچار ساعت‌ها و شاید روزها زمان صرف خواهد شد تا نقطه شروع و گذاشتن قلم‌مو بر روی بوم را بیابد.

هنرمند اگر تردید کند، هیچ‌وقت نخواهد توانست مناسب‌ترین نقطه را برای شروع کارش بیابد. باید تمام جزئیات و ریزه‌کاری‌های نقاشی و طرحی را که می‌خواهد ترسیم نماید، بر روی بوم تجسم کند و بعد با توجه به آنچه تجسم کرده، نقطه شروعی برای آن بیابد که همین کار شاید روزها وقت او را بگیرد و نتواند حتی فرصتی برای آغشته کردن قلم‌مو به رنگ بیابد.

درحالی‌که بهترین نقاشی‌ها و بهترین آثار توسط هنرمندانی خلق می‌شوند که بدون به خرج دادن وسواس زیادی قلم‌مو را بر روی بوم نقاشی می‌گذارند و اجازه می‌دهند تا ذهن و دست با کمک هم کل طرح را خلق کنند و مسیر را خودشان به وجود آورند.

اگر در میانه نقاشی متوجه شوند که رنگی روشن‌تر و یا تیره‌تر از آن چیزی شده است که در ذهن داشتند، با ترکیب هنرمندانه سایر رنگ‌ها و استفاده از نقش و نگارهای مختلف این خطای ناخواسته خود را به بهترین شکل ممکن‌ترمیم خواهند کرد و چه‌بسا همین خطاها باعث به وجود آمدن نقاشی و طرح بهتری شوند.

البته که هنرمندان بزرگ از خطا کردن و چشمپوشی کردن از یک نقاشی و نقشی نو زدن هیچ هراسی ندارند و این عدم ترس آنان را به هنرمندانی سرشناس و توانا تبدیل می‌کند.

شروع کسب و کار و طی کردن مسیر هم همچون نقاشی بر روی بوم است. باید از نقطه‌ای شروع کرد و با توجه به شرایط به وجود آمده پیش رفت. راه خودش ساخته خواهد شد و شاید در ادامه اوضاع بسیار بهتر از آن چیزی شود که ما در ذهن خود داشتیم و انتظارش را می‌کشیدیم.

البته در مسیر نباید از اشتباه کردن ترسی به دل راه داد که این خود جزئی از مسیر و کسب تجربه برای ترسیم نقش‌هایی بزرگ‌تر و چشم‌گیرتر خواهد بود.

برای هر کاری شروع کردن، دشوارترین مرحله است. ولی برندگان نهایی کسانی هستند که شروع کرده‌اند و با اراده و اطمینان خود ادامه داده‌اند که اگر شروعی اتفاق نیفتد، پیروزی و موفقیتی هم در کار نخواهد بود.

 

شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم بخوانید:

۴ مانع فکری‌ متداول برای شروع یک کسب‌وکار

اهمیت مهارت نویسندگی در کسب و کارها و ارتباطات شخصی

تونل زمان و آرزوی بازگشت به گذشته

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

4 دیدگاه

  1. این سوال تو سال های اخیر خیلی فکر من رو درگیر کرده که آیا وارد گود شدن خوبه یا این که اول حسابی تحقیق کنی و بعد وارد میدان شی؟
    می دونم که جوابش اینه که بینابین درسته اما “بینابین” فقط گفتنش راحته و در عمل این که چقدر تحقیق بینابین محسوب میشه واقعا پیچیده است.
    تو این سال ها کسب و کارهای زیادی رو با تحقیق مقدماتی راه انداختم که موفق شدن و از اون طرف ها چند تا کسب و کار رو استارت زدم که به جایی نرسیدن فعلا و ممکن هست هیچ وقت نرسن. با این که هزینه ای هم که برای ناموفق ها کردم به مراتب بیشتر از موفق ها بوده.
    الان که متن ت رو خوندم دوباره درگیر این سوال پیچیده شدم 🙂

    1. مطمئنا نه بی‌گدار به آب زدن خوبه و نه اینکه درگیر وسواس شدن و تعلل کردن. همانطور که شما هم به نوعی اشاره کردین زمان شروع یک کسب و کار در واقع در یک طیفی بین این دو قرار می‌گیره.
      البته که زمان دقیقی برای تصمیم گرفتن و اقدام کردن در این مورد وجود نداره و هر کسی براساس تجربه و مهارت خودش این زمان رو بهتر از همه می‌تونه تشخیص بده ولی به نظرم اینکه ما دچار وسواس بشیم، بیشتر مانع پیشرفت ما و در نهایت از بین رفتن ایده اولیه و انگیزه‌مون میشه.
      موضوع این نوشته هم معطوف به این مورد هست.
      اصولا اجرای یک ایده تو اولین فرصت ممکن بهترین تصمیم می‌تونه باشه.
      موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *