سؤال از دن اریلی | دلیل تمایل افراد به دررفتن از زیر کار

بسیاری از اوقات افراد حاضر نمی‌شوند بر کاری که از آن درآمد کسب می‌کنند و یا کاری که بایستی برای خودشان انجام دهند، تمرکز کرده و آن را به شکلی کامل به سرانجام برسانند ولی توان تمرکز بر کارهایی همچون مطالعه کتاب یا ورزش کردن را دارند. یا اینکه وقتی می‌خواهند به کارهایی که جزو وظایفشان هست، رسیدگی کنند، احساس خستگی بهشان دست می‌دهد ولی به‌محض اینکه مشغول فعالیت دیگری می‌شوند، انگار خستگی‌شان به کلی از بین می‌رود.  یکی از مخاطبان دن اریلی از او در این مورد سؤالی پرسیده است.

پرسش

دن عزیز،

همکاران زیادی دارم که تمرکز حتی برای بیست دقیقه روی کاری که باید انجام دهند، برایشان کاری دشوار هست. بااین‌حال، به نظر می‌رسد آن‌ها در همان حال قادر به انجام تمرینات ورزشی طولانی‌مدت باشند و شگفت‌آور اینکه آن‌ها این توان را دارند که از نظر ذهنی هم کاملاً بر این فعالیت‌های بدنی متمرکز باشند و آن‌ها را به‌خوبی انجام دهند. این تناقض را چطور می‌توان توضیح داد؟

پاسخ

این شاید یک تناقض نباشد بلکه همان‌طور که من اخیراً متوجه شده‌ام دو نوع مواجهه با یک مکانیسم مشخص است. چند هفته پیش، من برای شرکت در چند جلسه به کالیفرنیا رفتم. ساعت ۴:۳۰ صبح از خانه بیرون زدم و ساعت ۱۰ در سان‌فرانسیسکو بودم. بعد از آن مدام در حال رفت‌وآمد به جلسات متعدد بودم. ساعت ۵ بعدازظهر احساس خستگی به من دست داد. کارهای زیادی مانده بود که قصد داشتم حداقل بخشی از آن‌ها را تا قبل از خواب انجام دهم؛ اما مشکلی وجود داشت و آن هم اینکه من کاملاً بی‌انرژی و خسته بودم. برای همین تصمیم گرفتم کمی بدوم و ورزش کنم.

طبق معمول و همچون همیشه من سعی می‌کنم به شکلی منظم بدوم؛ اما شاید هر پنج یا ده سال یک بار این اتفاق بیفتد؛ اما این دویدن فوق‌العاده بود و نگاه من را نسبت به دویدن تغییر داد. کمی دویدم، کمی پیاده‌روی کردم و در طول مسیر به موسیقی گوش دادم. انجام این کار واقعاً برایم سخت بود و نفس کم می‌آوردم؛ اما این خستگی تفاوت زیادی با خستگی ذهنی که موقع انجام کارهایی که باید انجام می‌دادم، داشت. من حسابی خسته شده بودم ولی احساس خوبی نسبت به ورزش و دویدن داشتم.

این چیزی است که من اخیراً متوجه آن شده‌ام: من فکر می‌کنم افرادی که از انجام کارشان در محل کار لذت نمی‌برند یا توان ذهنی کافی برای تمرکز بر کارهای پیچیده را که بایستی انجام دهند، ندارند، نیازمند این هستند که زمانی طولانی را به ورزش و فعالیت‌های بدنی اختصاص دهند.

تصور کن بعضی از همکاران تو دو ساعت از زمان کار را در پشت میزشان صرف دیدن فیلم کنند. در این صورت مطمئناً آن‌ها افرادی خودخواه شناخته خواهند شد که صرفاً در حال اتلاف وقت هستند و کاری برای سازمان و جامعه‌شان انجام نمی‌دهند.

اما چون قواعد اجتماعی به ما می‌گویند که ورزش برای سلامتی مفید است، این یک بهانه عالی برای دررفتن از زیر کار است و احساس خوبی به فرد می‌دهد و هم‌زمان باعث می‌شود که توسط دیگران هم مورد تحسین قرار گیرد.

حال که من این روش را کشف کرده‌ام تا بتوانم بدون هیچ احساس بدی زمانی را صرف خودم کنم، دیگر دویدن در اغلب مواقع و به شکلی منظم، برایم سؤال‌برانگیز و عجیب نیست.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

سؤال از دن اریلی | چه میزان از تصمیمات ما غیرمنطقی هستند؟

سؤال از دن اریلی | راهکارهایی برای خوش شانس بودن در زندگی

سؤال از دن اریلی | چه کنیم تا تلاشها و زحماتمان به چشم بیایند ؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *