پرسیدن عیب نیست، نداشتن پرسش عیب است

محمد قائد در یکی از جستارهایش گفته است : (+)

جهل عبارت است از چیزی که نمی‌دانیم و نمی‌دانیم که نمی‌دانیم.

پرسش عبارت از چیزی است که نمی‌دانیم اما می‌دانیم که نمی‌دانیم.

همیشه به ما گفته‌اند «پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است».

از همان اول که معنی این جمله را متوجه شدم، برایم جای سؤال بود که مگر می‌شود کسی سؤالی را نداند و از هر کسی که دید بپرسد و بعد این موضوع عیب هم محسوب نشود.

اصلاً همین‌که هر سؤالی را از هر کسی بپرسی، خود عیبی بزرگ‌تر است.

هنر اصلی آن است که بدانی موضوع سؤالت چیست و بعد شایسته‌ترین فرد را برای پرسیدن سؤالت انتخاب کنی و بعدازآن هم پرسشت را مطرح کنی و درنهایت پاسخی شایسته برای آن دریافت کنی.

درصورتی‌که در موقعیت مناسب سؤالم را نپرسم، اشتباهی بزرگ مرتکب شده‌ام و علاوه بر اینکه عیب محسوب می‌شود، همچنان نادان هم هستم.

آنچه محمد قائد گفته، به موقعیت شخصی اشاره دارد که یک مرتبه پایین‌تر از کسی است که سؤال دارد. همان کسی که اصلاً از وجود سؤال و اصل سؤال بی‌اطلاع است که به او جاهل می‌گویند.

جاهل بودن بدترین نوع نادانی است. اینکه سؤالات بسیاری وجود داشته باشد که فرد جوابش را نداند و درعین‌حال از وجود چنین سؤالاتی و عمق نادانی خویش هم بی‌اطلاع باشد.

چه‌بسا چنین فردی خودش را دانا هم بداند و هیچ عیب و ایرادی هم در خودش و دانسته‌هایش احساس نکند.

البته این نوع آدمیان خیلی عجیب‌وغریب و نایاب هم نیستند. دوروبرمان پر است از این نوع آدم‌ها. همان‌هایی که درعین‌حال که در طول سال چند صفحه کتاب نمی‌خوانند و مطلبی علمی و به‌دردبخور نمی‌آموزند، مدعی همه‌چیزفهمی هم هستند و در هر زمینه‌ای صاحب‌نظر. اینان همان جاهلان روزگارند.

قائد در همان جستار گفته است:

هر پرسش باید مبنایی داشته باشد در دانسته‌ها، زیرا جهل منطقاً نمی‌تواند مبنای پرسش باشد.

بنابراین برای نجات از جهل دو مرحله پیش روی آدمی‌ست.

اول اینکه بجوید، بیابد و بخواند و درنهایت بداند آنچه را نمی‌داند.

و در مرحله بعد بجوید و بیابد آن کسی را که باید از او بپرسد و بعد سؤالی را که کنکاش بسیار برایش کرده و یافته، از او بپرسد و با یافتن پاسخی شایسته برای آن، چراغی در وجودش بیفروزد.

بنابراین اگر سؤالی نداریم و یا سؤالی داریم ولی شناختی از آن نداریم، باید به دنبال ساختن سؤالی باشیم مناسب و یافتن پاسخی مناسب‌تر برای آن.

همه این‌ها نشاندهنده این هستند که برای دانایی و رفع عیب‌ها ابتدا باید خواند و آموخت.

هیچ دانایی‌ای با سؤال شروع نمی‌شود بلکه پرسیدن سؤال نامناسب در محل نامناسب بیشتر از اینکه باعث رفع عیوب ما شود، نشانگر جهل مرکب ما خواهد بود.

حواستان به سؤال‌هایی که می‌پرسید باشد و اگر اصلا سؤالی برای پرسیدن ندارید، بیشتر مراقب باشید.

 

مطالبی که شاید دوست داشته باشید بخوانید:

مطالعات مفید و اثربخشی که به یادگیری موضوعات جدید منجر نمی‌شوند

۱۰دلیل برای یادگیری مادام العمر + سخنرانی تد درمورد سیستم آموزش

خطر مطالعه و یادگیری زیاد را جدی بگیرید! + سخنرانی تد در مورد مسیر موفقیت

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *