جایگاه هنر و هنرمند در عصر مفهومی

من یک مهندس هستم. شاید شما هم مهندس باشید. این روزها جامعه ما پر شده است از مهندس. مهندسینی که اکثراً یا بیکار هستند و یا با دستمزدی بسیار کمتر از آنچه انتظار دارند، مشغول کار و ارائه خدمات به کارفرماهایشان هستند.

در این نوشتار قصد ندارم به مشکلات حاکم بر سیستم آموزشی یا معضلات اقتصادی کشور و بازار کساد اشتغال بپردازم.

هدفم در این نوشتار پرداختن به موضوع و مشکلی جهانی است که بسیاری از ما توجهی به آن نداریم و یا شاید آن را مختص کشور خودمان می‌دانیم.

در یکی از نوشتارهای قبلی با موضوع «مغز چپ یا مغز راست، کدام مهم‌تر است؟» به عملکرد مغز چپ و راست و تفاوت‌های آن‌ها پرداختم. اینکه یک قرن پیش دانشمندان معتقد بودند نیمکره راست هیچ عملکرد مهمی در بدن ندارد و کار اصلی را نیمکره چپ انجام می‌دهد.

بعدها کشف شد نیمکره راست و چپ هر دو وظایف و مسئولیت‌های مهمی در بدن بر عهده دارند که بدون وجود یکی از آن‌ها، بدن ما عملکرد مناسب و درستی نخواهد داشت.

ولی تا همین اواخر بسیاری از مشاغل مهم و تأثیرگذار و ارزشمند دنیا، در دست کسانی بود که به بهترین شکل ممکن نیمکره چپ مغز خود را به کار می‌گرفتند و بهره‌برداری بهتری از توانایی‌های آن به عمل می‌آوردند.

این افراد همان مهندسان، وکلا و پزشکان مطرح جامعه بودند که از طریق آزمون‌های مبتنی بر هوش و استعداد تحصیلی به دانشگاه‌ها راه می‌یافتند و بعد از فارغ‌التحصیلی در بهترین موقعیت‌های شغلی با حقوق و دستمزدهای بالایی مشغول به کار می‌شدند.

اما این برتری مربوط به عصر اطلاعات و دانش بود و اکنون ما در عصر مفهومی به سر می‌بریم.

عصری که دیگر دانش و هوش ریاضی و منطقی بالا مانند گذشته مزیت بزرگی محسوب نمی‌شود و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی با معدل بالا آن جایگاه قبلی را ندارند.

بر اساس نظر دنیل پینک سه دلیل می‌توان برای این اتفاق برشمرد:

۱. فراوانی

همان افرادی که با مغز چپ-هادی مشاغل و سمت‌های بالای سازمانی را قبضه کردند و نفرات سطح اول جامعه را تشکیل دادند، با کار و تلاش فراوان باعث به وجود آمدن فراوانی در زمینه‌های مختلف در جوامع شدند.

آن‌قدر کارخانه‌ها، کارگاه‌ها و امکانات پیشرفته در سطوح مختلف به وجود آمد که ازنظر کالاها و اجناس مختلف بازارها به حد اشباع رسیدند.

برای مثال اگر صرفاً به جایگاه مشاغل و تخصص‌های مرتبط با مهندسی عمران در کشور خودمان نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم با رونق بازار کار این رشته به دلیل ساخت‌وسازهای گسترده در کشور و شروع به ساخت جاده‌ها، سدها و … این بازار با هجوم خیل عظیمی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی مواجه شد که درنهایت این روند باعث اشباع آن شد و از طرفی تعداد پروژه‌ها به‌صورت ناگهانی کاهش چشمگیری یافت.

همه این اتفاقات دست به دست هم داد تا بسیاری از فارغ‌التحصیلان رشته‌های مرتبط به‌راحتی قبل و با دستمزدهای بالای سابق نتوانند در مشاغل موردعلاقه و یا موردنظر خود مشغول شوند.

این موضوع را می‌توان به زمینه‌ها و رشته‌های مختلف دیگر هم بسط داد.

این فراوانی و کثرت امکانات و کالاها علاوه بر اینکه موجب افزایش عرضه در بازارهای مختلف شد، قیمت‌ها را هم کاهش داد و درنهایت باعث از رونق افتادن مشاغل و تخصص‌های مبتنی بر عملکرد نیمکره چپ مغز گردید.

۲. کارگران و مهندسان آسیایی

اتفاق بعدی سال‌های اخیر، تعداد زیاد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نخبه در رشته‌های مختلف از دانشگاه‌های کشورهای درحال‌توسعه مخصوصاً کشورهای آسیایی نظیر هند بود.

با افزایش تعداد فارغ‌التحصیلان با مغز چپ-هادی علاوه بر اینکه بازار کار در این کشورها اشباع شد، عملاً با هجوم بخشی از این افراد به بازار کار کشورهای توسعه‌یافته، نرخ دستمزد در آن کشورها هم تا حدودی کاهش یافت.

علاوه بر این هزینه ارتباطات بین‌المللی به دلیل پیشرفت تکنولوژی و توسعه اینترنت، کاهش چشمگیری یافت. به همین دلیل شرکت‌هایی در کشورهای مختلف آسیایی به وجود آمدند که با قیمت‌هایی بسیار پایین‌تر از شرکت‌های بزرگ اروپایی و آمریکایی، کارهای مرتبط با تکنولوژی‌های روز را با قیمت کمتری انجام می‌دادند و این خود عاملی شد در جهت کاهش رونق بازار کار مشاغل مبتنی بر مغز چپ-هادی در کشورهای توسعه‌یافته.

۳. اتوماسیون

از طرف دیگر با پیشرفت تکنولوژی و بهبود روز به روز عملکرد هوش مصنوعی و کامپیوترها، بسیاری از مشاغل منطقی و مبتنی بر هوش و عملکرد نیمکره چپ مغز توسط کامپیوترها با دقت و سرعت بالاتر و خطای پایین‌تر قابل انجام بود.

ازآنجایی‌که کامپیوترها مشکلات احساسی انسان‌ها را ندارند و عوامل محیطی کمترین تأثیر را در عملکرد صحیح آن‌ها دارد، بسیاری از مشاغل منطقی به این ماشین‌های مبتنی بر منطق صفر و یک با کمترین خطا و بیشترین سرعت سپرده شد.

نتیجه‌گیری

نتیجه تمام این اتفاقات کاهش رونق بسیاری از مشاغل و رشته‌های دانشگاهی مبتنی بر دانش بود که به‌مرورزمان اتفاق افتاد و اکنون روند متفاوت‌تری بر بازار کار حاکم شده است.

امروزه با توجه به وجود رقابت در این بازار، مردم دیگر به دنبال اجناس، کالاها و خدمات بهتر نیستند بلکه بیشتر به داستان‌ها و مفاهیم علاقه‌مند شده‌اند و هر برند و محصولی که داستان جذاب‌تر و شنیدنی‌تری روایت کند و مفهوم دوست‌داشتنی‌تری با خود به همراه داشته باشد، با استقبال و رغبت افزون‌تری در بازار مواجه خواهد شد و مردمان توجه بیشتری به آن معطوف خواهند کرد.

همه این اتفاقات باعث حاکم شدن افراد با مغز راست-هادی بر بازار کار و همچنین رده‌های بالای سازمانی شده است.

یعنی برای داشتن جایگاهی مهم و تأثیرگذار در جامعه امروزی باید توانایی‌های راست-هادی نظیر ایجاد رابطه به‌جای انجام تراکنش، پرداختن به چالش‌های بدیع به‌جای حل مسائل روال‌مند و ساختن تصویر کلی به‌جای تحلیل یک جزء منفرد به کار گرفته شود.

درنهایت اینکه در عصر مفهومی اهمیت و جایگاه هنر و هنرمند در صنایع و بازارهای مختلف بسیار بالاتر از علوم و دانش‌های مختلف شده است و هر برندی که به‌درستی از هنر و آثار هنری در محصولات خود بهره ببرد، برنده بازار خواهد بود.

در یادداشت‌های بعدی بیشتر در مورد این موضوع خواهم نوشت.

پی‌نوشت: منبع این یادداشت کتاب ذهن کامل نو نوشته دنیل پینک است.

 

پیشنهاد می‌کنم، بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:

بهترین رویکرد در مواجهه با ایده های جدید

مختصرسازی و برچسب زدن، دشمن خلاقیت | نمونه‌ای از پست‌های ست گادین

آیا کاهش قدرت خلاقیت با افزایش سن واقعیت دارد؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

2 دیدگاه

  1. سلام من تا حدی با این موضوع موافقم چون کشور هایی که از این توازن به دور مانده اند و بیشترین تلاش و برنامه خود را بر مبنای تولید و تنوع بدون توجه به نیاز بازار و اموزش کافی خریداران داشته اند شرایط بحران را تجربه می کنند همانطور که به کسانی که با نیمه چپ مغزشان نیاز است هنگامی که نیمه راست در کنار ان قرار گیرد موفق خواهد شد یه مدیر یت موفق در کنار مهندسان با تجربه توالی پیشرفت را تضمین می کند ان زمان همه چیز به هم می ریزد که ما مهندسان و پزشکان قابل را درگیر مسایل مدیریتی که نیازمند بحث و چانه زنی و تنظیم های اداری مالی است ،می کنیم و استعدادشان را هدر می دهیم در حالی که یک مدیر اگاه و با سواد به اندازه یک مسوول فنی ارزشمند است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *