بعید است به عنوان یک ایرانی این روزها از تحریم و جنگ چیزی نشنیده باشید و موضوع محاورات و مباحثات اطرافیانتان نباشد.
گویی مردم عادت کردهاند که در پاسخ سلام و احوالپرسی، بلافاصله بحث تحریم و گرانی و جنگ را پیش بکشند. این قسم بحثها و صحبتها به قدری فزونی یافته که برخیها در خواب هم جنگ و تحریم میبینند.
نمیدانم کسی تا به حال موفق شده از این بحثها و دغدغهها به جایی برسد و نتیجهای عایدش شود یا نه؛ ولی به هر حال توده مردم باید با موضوعی سر خودشان را گرم کنند.
ولی تو گویی این سرگرمشدنها از جهت گذران معاش هست و توفیری به حالشان نخواهد کرد که چه میگویند و چه میشنوند، صرفاً حرفی برای رد و بدل شدن وجود داشته باشد کافی خواهد بود.
به نظرم در چنین شرایطی بهترین گزینه ترک وطن و سکنی گزیدن در سرزمینی بدون تحریم و با ابهامی کمتر در گوشهای دیگر از دنیاست.
بله؛ رفتن از این مملکت و اقامت در کشوری دیگر و استفاده از مزایای حضور در آنجا.
البته این کار هم هزینههای خاص خودش را دارد که باید به موقعش پرداخت شود.
ترک وطن برای کسانی خوب خواهد بود که هزینهها و دستاوردهای این کار در مجموع با شرایط زندگیشان، اهدافشان، ارزشهایشان و خواستههایشان همسو و سازگار باشد.
هرچند کسانی که رفتن از این مملکت با امکانات، ارزشها و اهدافشان همخوانی داشته، یا تا الآن رفتهاند و یا هماکنون در حال رفتن هستند و صرفاً کسانی ماندن را انتخاب کردهاند که این شروط رفتن برایشان مساعد نبوده و به هر دلیلی ترجیح دادهاند که تحت هر اوضاعی در این مرز و بوم بمانند و با همه چیز آن بسازند.
من هم جزو دسته دوم هستم و ماندهام و با این حساب باید زندگی، کار و اهدافم را با این شرایط هماهنگ کنم.
ما که ماندهایم هیچ راه گریزی از این وضعیت کشور نداریم، وضعیتی که در آن نه تنها آینده که حتی فردایمان هم در هالهای از ابهام است.
جامعه در این ابهام دستوپا میزند و گویی همه در حال تقلا برای گریز از آن هستند ولی راه به جایی نمیبرند.
چه بسا شما هم با من همعقیده باشید که صرف وقت و انرژی برای مشاهده و اندیشیدن در این مسائل دردی را از ما دوا نخواهد کرد. حداقل برای من این طور بوده است.
حال که ماندهایم و سرگرم کردن خودمان با اخبار، شایعات و شرایط حاضر هم که هیچ حاصلی جز به هم زدن تمرکز و آرامشمان در پی نخواهد داشت، چه باید کرد؟
به نظرم در این موقعیت باید شرایط حال حاضر را پذیرفت و سبک زندگی خود را بر این اساس تنظیم کرد. در غیر این صورت به جز اضطراب و فرسودگی روحی و روانی و هدر رفت منابع دستاورد دیگری عایدمان نخواهد شد.
داشتن دغدغههایی در جهت اهداف شخصی و تلاش برای رفع آنها بهترین کار در این اوضاع است.
برای من هم دیدن شرایط کشور و مردمی که با انواع و اقسام مشکلات و معضلات دستوپنجه نرم میکنند، ناراحتکننده و گاهی اوقات زجرآور است.
با این وجود بهترین کار در این روزها کمک به همدیگر و خویشتنداری است.
این روزها میدانم که پیگیری اخبار و شایعات برای من هیچ حاصل و امتیازی به همراه نخواهد داشت و صرفاً به ابزاری برای اتلاف وقت و فرسایش روح و روانم تبدیل خواهد شد.
برای همین مطالعه، متمم خوانی و نوشتن در وبلاگ مهمترین، بهترین و خوشایندترین فعالیتهای اوقات فراغت روزانهام را تشکیل میدهند.
من راهی بهتر از این برای گذران شرایط حاضر سراغ ندارم و به نظرم مؤثرترین کاری که میتوان انجام داد، افزایش آگاهی شخصی و حرکت در مسیر رشد و توسعه فردی هست.
این روند میتواند در کنار مشکلات و دغدغههای روزانه برایمان یک پیشرفت و دستاوردی بزرگ در بلندمدت به همراه داشته باشد که با وجود مبهم بودن آینده، در هر حال به کارمان خواهد آمد و مزیت رقابتی بزرگی برایمان خواهد بود.
در غیر این صورت ما هم با انبوه مردم همراه خواهیم شد و در نهایت علاوه بر تحمل استرس و اضطراب، گذر بیحاصل عمر و اتلاف منابع دستاورد دیگری نصیبمان نخواهد شد.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، نوشتارهای زیر را هم بخوانید:
اعتماد به اکثریت خطای بزرگ انسانها
پیشنهادی برای غلبه بر نگرانی و اضطراب
زندگی ما که به خاطر همین مسائل اقتصادی از هم پاشید.
سوال اینجاست که تا کی باید هزینه بدهند مردم؟
عزیزانی که هنوز نمی توانند قیمت مواد غذایی ساده را کنترل کنند، حرف از اقتصاد و مقاومت مردم می زنند.
خط فقر ۵میلیون تومان هست؛ چند درصد مردم این درآمد را می توانند کسب کنند که فقط فقیر نباشند؟؟
پاسخش با خودتان
سلام دوست عزیز،
همه حرفهای شما درست.
واقعا متاسفم بابت این مشکلی که تو زندگی شخصی براتون پیش اومده.
من اصلا روی صحبتم با این عزیزانی که شما اشاره کردید نیست.
من هیچوقت در پی توجیه کار کسی و یا دفاع از کسی نبودهام.
وگرنه من هم در همین جامعه هستم و تمامی کم و کاستیهایی را که هیچ کس توان انکار آنها را ندارد، میبینم.
اما اصل حرفم این بود که در این شرایط چه بهتر خواهد بود که از زمانها و سایر منابعمان استفاده بهتری بکنیم و مشکلات و کاستیها بهانهای نشوند برای غفلت از این موضوع و ضرر زدن بیشتر به خودمان ، زندگیمان و آیندهمان.
راستی چه خوب که با وبلاگت آشنا شدم.
حتما پیگیر مطالب و خاطراتت خواهم بود.
موفق باشی.
حسین بنظرم بحث درباره این موضوع بستگی به این داره که از کدوم پنجره و زاویه به این قضیه نگاه میکنیم.
از یک طرف برای حفظ آرامش روحی و روانی بهتراست اخبار و مسائل روز رو بطور کل فراموش کنیم , از طرفی ما در نهایت یک شهروند هستیم و حداقل مسئولیت اجتماعیمان ایجاب میکند که در مسیر اصلاح شرایط عمومی جامعه در حد توانمان قدمی برداریم , اینکه ما به دغدغه های جامعه و افراد توجه داشته باشیم جزو مسئولیت های اجتماعی ماست.
اغراق نمیکنم و واقعا معتقدم دغدغه دیگران میبایست بخشی از دغدغه ما نیز باشد چرا که حال و هوای دیگران بر حال و هوای من اثرگذاراست و کوته فکری است اگر از این موضوع غافل باشیم.
بنظرم راه فراری در شرایط کنونی وجود ندارد ما چه بخواهیم چه نخواهیم , چه آگاه باشیم چه نباشیم متاثر از شرایط و حال و هوای دنیای پیرامون یا همان اجتماع خودمان و افراد دیگر هستیم.
در نهایت فکر میکنم بهتر است بر جامعه اطرافمان اثرگذار باشیم تا اینکه در نهایت , بالاجبار و گاهی ناخودآگاه , متاثر از آن شویم.
این موضوع مدتهاست جزو چالشهای فکری من است و با بررسی و مطالعه و شناخت بیشتر خودم در نهایت به این نتیجه رسیدم که من نمیتوانم نسبت به اتفاقات , رویدادها و درنهایت شرایط دیگران بی تفاوت و خنثی باشم.
سلام یقعوب عزیز،
منظور من تو این نوشته به هیچ وجه فاصله گرفتن از مردم و جدا زیستن نیست بلکه منظورم همراه نشدن با عامه مردم در رفتارهای بیحاصل و بیهوده هستش.
اینکه شما مدام تو شبکههای اجتماعی دنبال این باشی که فلان نماینده و فلان خبرنگار چی گفتن و چی تو جامعه شایع شده و … هیچ فایدهای نخواهد داشت و صرفا اتلاف وقت و سایر منابع هست.
اتفاقا افراد زیادی هستند که صرفا با این بهانه که باید دغدغه مردم رو درک کنیم و خودمون رو از جامعه جدا نکنیم، کل اوقات فراغت خود را در شبکههای اجتماعی و یا گپ زدن با دیگران در خصوص اینکه فردا کی حمله میکنه و فلان سایت اینو نوشته بود و … میگذرونن.
اما این کارهای صرفا گول زدن خودمون هست.
برای تاثیرگذار بودن و جریانسازی باید رفتاری متفاوت از اکثریت داشته باشیم و رویکردی جدا از عموم مردم وگرنه ما هم در همان مسیری هستیم که سایر مردم هستند و این کار هیچ وقت به جریان سازی و تاثیرگذاری ختم نخواهد شد.
مردم ما این روزها به جای اینکه به دنبال حل مشکلات خودشون باشن و افداماتی مفید و تاثیرگذار در زندگی خودشون انجام بدن، مدام در حال ناله و زاری و پیگیری مزخرفات سایتها و کانالها و صفحاتی که صرفا برای جذب مخاطب ایجاد شدهاند تا چرخ زندگی مدیرانشان بچرخد و به ریش دیگران بخندند.
برای همین هم هست که اکثریت مردم جامعه ما همواره در حال درجا زدن هستند و در پی اینکه تقصیرها را گردن این و آن بیاندازند و شانه از زیر بار هر مسئولیتی خالی کنند.
تفاوت زیادی بین دغدغهمند بودن و همراه شدن به عامه مردم در رفتارهای نادرست وجود دارد.
موفق باشی.