انجام یک کار خوب به جای انبوه کارهای خوب

مک کیون در کتاب اصل گرایی با به کارگیری مصادیق و روش‌های گوناگون، نه گفتن در زندگی را به شکل‌های مختلف عنوان کرده و به‌خوبی توضیح داده است.

مک کیون در فصل نهم این کتاب به نقل از درک سیورز می‌گوید:

اگر پاسخ بلهٔ قاطعانه نباشد، پس باید نه بگویید.

نویسنده در ادامه تأکید می‌کند که برای تصمیم‌گیری در مورد قبول یا رد انجام یک کار، در مورد آن فکر کنید و به آن نمره‌ای بین صفر تا صد بدهید. درصورتی‌که نمره شما برای انجام آن کار کمتر از نود بود، بدون هیچ‌گونه تردیدی آن را از لیست کارهای روزانه خودتان حذف کنید و انجامش ندهید.

اما دلایل و عوامل مختلفی برای پرهیز از نه گفتن ما به کارهای مختلف وجود دارد. ازجمله آن‌ها ترس از فرصت سوزی، علاقه به دستیابی به انواع فرصت‌ها و همچنین از دست دادن محبوبیت در نزد دیگران است.

اما مک کیون معتقد است که اگر فقط بنا به یکی از دلایل بالا نه نگوییم و تصمیم بگیریم که کاری را انجام دهیم و وقت خودمان را به آن اختصاص دهیم، در این صورت به‌احتمال‌زیاد مجبور خواهیم شد بعداً به فرصت معنادارتر و باارزش‌تر دیگری نه بگوییم.

پیام کلی کتاب این است که اگر فقط یک کار باشد که مشتاق انجامش باشید و بتوانید در آن بهترین شوید، باید فقط همان یک کار را انجام دهید.

مک کیون در فصل یازدهم کتاب اصل گرایی، مثالی از نه گفتن پدر مدیریت نوین پیتر دراکر به درخواست یک پروفسور را مطرح می‌کند که باوجوداینکه قبلاً یک‌بار آن را در کتاب خلاقیت نوشته میهای چیکسنت میهایلی خوانده بودم ولی مطالعه مجدد آن برایم تازگی داشت و به نظرم ارزش این را دارد که شما هم یک بار آن را بخوانید.

داستان ازاین‌قرار است که چیکسنت میهایلی (پروفسور مجارستانی) برای تألیف کتاب خلاقیت و انجام تحقیقات از افراد موفق متعددی برای مصاحبه دعوت به عمل می‌آورد که یکی از آن‌ها پیتر دراکر بود.

پاسخ پیتر دراکر به این دعوت چیکسنت میهایلی بسیار جالب و آموزنده است به‌طوری‌که میهایلی همان جواب را عیناً در کتابش چاپ می‌کند:

نامه محبت‌آمیز شما در ۱۴ فوریه مایه افتخار و خرسندی من است، زیرا سالهاست شما و کارهایتان را تحسین می‌کنم و چیزهای زیادی از شما یاد گرفته‌ام. ولی پروفسور چیکسنت میهایلی عزیز، متأسفانه باید ناامیدتان کنم. احتمالاً نمی‌توانم به سؤالاتتان پاسخ دهم. به من گفته‌اند خلاقم، نمی‌دانم خلاقیت یعنی چه… فقط لک‌لک‌کنان پیش می‌روم. امیدوارم مرا گستاخ یا بی‌ادب ندانید که می‌گویم یکی از راه‌های بهره‌وری (که آن را باور دارم، درحالی‌که به خلاقیت اعتقادی ندارم) داشتن سطل آشغال بزرگی برای پرت کردن همه دعوت‌نامه‌های مشابه دعوت‌نامه شماست؛ طبق تجربه‌ام، بهره‌وری به معنای انجام کارهایی نیست که به کارهای دیگران کمک می‌کند، بلکه به معنای آن است که تمام وقتم را روی کاری صرف کنم که خدای بزرگ مرا برای انجام آن کار ساخته است و آن کار را درست انجام دهم.

مک کیون در ادامه شش دستورالعمل را برای نه گفتن به دیگران توضیح می‌دهد که عبارتند از:

  • تصمیم‌گیری را از روابط جدا کنید.
  • مؤدبانه نه گفتن لزوماً به معنای استفاده از کلمه نه نیست.
  • روی این موضوع تمرکز کنید که با بله گفتن از چه چیزی باید دست بکشید.
  • به خودتان یادآوری کنید که دیگران در قبال وقتی که از شما می‌گیرند درواقع درصدد قبولاندن موضوعی به شما هستند.
  • نه گفتن شاید باعث کاهش محبوبیت شما شود ولی احترامتان را نزد دیگران افزایش خواهد داد.
  • سعی کنید به‌جای «بله» مبهم یا گنگ یک «نه» واضح بگویید.

درنهایت بنا به گفته این نویسنده، تصمیم به انجام یک کار خوب و به ثمر رساندن آن بسیار بهتر از تصمیم به انجام چندین کار خوب و درنهایت به ثمر نرساندن هیچ‌کدام از آن‌ها به نحوی شایسته است.

 

شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم مطالعه کنید:

چگونه مصرف محتوای بیشتر باعث بی‌سوادی بیشتر می‌شود؟

تعدد اهداف مانعی در مسیر موفقیت | اصل گرایی در زندگی

هنر حذف کردن تنها راه نجات ما در دنیای شلوغ امروز

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

3 دیدگاه

  1. سلام اقای قربانی
    ممنون بابت این مطلبتون
    جمله اخر پیتر دراکر بدجوری منو به فکر فرو برد.
    این روزها نیاز به شنیدن چنین جمله ای داشتم.
    موفق باشید

    1. سلام،
      من هم از این متن دراکر لذت بردم و هم متوجه شدم که نه گفتن در هر شرایطی و به هر کسی ایرادی نداره و مهم اینه که ما رو بیشتر به سمت اهدافمون سوق بده.
      خوشحالم که برای شما هم مفید بوده.
      ممنونم ازتون.
      موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *