جملاتی از کتاب « از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم »

قبلاً در پست «غرور به جا و فاصله‌ای به نازکی برگ گل» در مورد کتاب « از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم » نوشتم و توضیحاتی در مورد نویسنده آن کتاب هاروکی موراکامی ارائه کردم.

در ادامه این پست قصد دارم گزیده‌ای از جملات و بخش‌های مختلف کتاب را نقل کنم:

من بدون نوشتن افکارم بر کاغذ درک درستی از امور نخواهم داشت، بنابراین ناگزیرم دست به کار بگیرم و کلمات را پشت سر هم ردیف کنم. در غیر اینصورت راهی به درون معنا و مفهوم دویدن پیدا نخواهم کرد. از این نظر شاید، در زمره افرادی باشم که بیش از حد از خود کار می‌کشند.

درد اجباری است، رنج کشیدن اختیاری است.

آدم باید برای پیش بردن کارهایش ضرباهنگ را حفظ کند. در پروژه‌های طولانی مدت این امر بسیار اهمیت دارد. در دویدن به محض تنظیم ریتم گام‌ها، آسودگی خاطر از راه می‌رسد.

من فقط وقتی جسمم تحت فشار قرار می‌گیرد و عضلاتم به فغان می‌آیند (و گاهی هم جیغ می‌کشند)، شاخص‌های ادراکم یکباره بالا می‌کشند و قادر به فهم چیزی می‌شوم.

من اصلی‌ترین اولویتم را بر شکلی از زندگی بنا نهادم که به من امکان تمرکز بر نوشتار را می‌داد و نه همنشینی و همکلامی با افراد دوروبر را. برداشتم این بود که نکته ضروری برای من، نه ارتباط با یک فرد بلکه با طیف گسترده‌ای از مخاطبان است. مادامی که می‌توانستم روند روزبه‌روز بهتر شدن را در زندگی حفظ کنم نحوه زیستنم در نظر بسیاری از خوانندگان مقبول واقع می‌شد.

یک بار با توشیهیکو سکو، دونده المپیک، مصاحبه می‌کردم. تازه بازنشسته شده بود و او را مربی تیم S&B کرده بودند. از او پرسیدم: «تا به حال پیش آمده دونده‌ای در سطح شما روزی نخواهد بدود و به جایش دوست داشته باشد در خانه بخوابد؟» لحظاتی خیره نگاهم کرد و سپس با صدایی که از طنینش پیدا بود چه سؤال احمقانه‌ای را باید جواب دهد. گفت: «مسلماً. هر روز!»

برای سر و سامان دادن به افکارم دست به نوشتن کتاب زده‌ام.

عمل نوشتن – شامل نشستن پشت میز، تمرکز بر کار مثل دستگاه لیزر، بیرون کشیدن چیزی از درون افق خالی، خلق داستان، انتخاب تک تک کلمات درست و هدایت داستان در مجرای خاص خود – در درازمدت به توانی بسیار فراتر از حد تصور مردم نیاز دارد. شاید جسم نویسنده چندان فعالیت نداشته باشد ولی در عوض ذهن او عرصه عملیات پرتکاپو و طاقت‌فرساست.

آدم که پا به سن می‌گذارد یاد می‌گیرد با داشته‌هایش حتا خوشحال هم باشد. یکی از معدود مزیت‌های پیری همین است.

حرف زدن به زبان انگلیسی برای من راحت‌تر از ژاپنی است در حالی که تسلطم بر زبان مادری قابل قیاس با انگلیسی نیست. شاید دلیلش آن باشد که حین سخنرانی درباره موضوعی جدی به زبان خودم، در اقیانوس واژه‌ها گرفتار می‌شوم چون از نظر لغات و اصطلاحات، گزینه‌ها و امکانات فراوانی در اختیار دارم. من در مقام نویسنده رابطه‌ای تنگاتنگ با مردم ژاپن برقرار کرده‌ام بنابراین اگر قرار باشد پیش روی جمع کثیری از آنان سخنرانی کنم در مواجهه با آن اقیانوس عظیم کلمات، دستپاچه می‌شوم و در نهایت راه به جایی نمی‌برم.

انسان برای رسیدن به چیزی ارزشمند گاهی لازم است به اعمال به ظاهر بی‌خاصیت دست بزند. باید توجه داشت که فعالیت‌های به ظاهر بیهوده ممکن است به نتایجی غیرقابل انتظار منجر شوند.

برای خرید اینترنتی این کتاب می‌توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید.

خرید اینترنتی کتاب از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم

 

مطالب پیشنهادی برای مطالعه:

کتاب لطیفه‌های شیرین بهلول

کتابخوانی یا وبخوانی ؟ کدام بهتر است ؟

تندخوانی آفت یادگیری عمیق

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

6 دیدگاه

  1. چقدر موراکامی عزیز شیرین گفته… اینکه چطور شیرینی رنج کشیدن را به تصویر می‌کشد بی‌نظیر است.
    البته که به یاد جملات «مارک منسن» در کتاب «اوضاع خیلی خراب است» افتادم. منسن معتقده: رنج عنصر پایدار جهان است. اما چه رنجی ارزش چشیدن دارد؟

    1. هر دو نویسنده، نویسنده‌هایی هستند عالی و شما هم چقدر خوب نوع نگاه این دو نفر رو به هم ارتباط دادید. فقط حیف که این روزها کمتر وقت می‌کنم به سراغ کتاب‌های موراکامی بروم.
      کامنت شما باعث شد، این پست رو دوباره بخونم و حسابی از نوشته‌های موراکامی لذت ببرم.
      ممنونم ازتون

  2. پیشنهاد میکنم کتابهای دیگر هاروکی موراکامی از جمله بازمانده روز (نشر کارنامه)، غول مدفون (نشر چشمه) و هرگز رهایم مکن(نشر ققنوس) رو هم مطالعه کنید. از طریق لینک زیر هم میتونید کتابهای موراکامی رو با قیمت مناسبی تهیه کنید:
    https://goo.gl/ctsHqD

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *